دفترم را باز ميکنم،
اولين صفحه حکايت از رفتنت دارد به صفحات ديگر نگاه ميکنم،
تمام صفحات دفتر از نبودنت،
ازغم دوريت،
از چشم انتظاريم وازاميدبه بازگشت ات پر کرده ام تنها يک برگ سفيد باقی مانده،
برگی که برای آمدنت خالی گذاشته ام....
روزی که دلم در پی ات افتاد آوار بلا بر سرش افتــــــــــــاد
چون رنج به عشق تو پذيرفـــت ديـــوانه شد و از نفس افتـاد
بعد از سپري گشتن ايـــــــــــام دل بار دگر يــــــــــــاد تو افتاد
از هجر تو بي تاب و توان گشت عاشق شد و در دام تو افتاد
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط نگار جون
آخرین مطالب